دوشنبه 29 خرداد
سلام پسر خوش اخلاق من.. امروز می خوام به طور خلاصه از خاطره ی رفتن به بیمارستان و برگشتنم به خونه (نوزدهم و بیستم خرداد)، برات بنویسم: روز جمعه ساعت سه و نیم بعدازظهر اولین دردهای زایمان با فاصله ی منظم هشت دقیقه ای شروع شد و از حدود ساعت پنج، فاصله ی دردها به پنج دقیقه رسید.. تلفنی با خانم ماما هماهنگ کردم.. وقتی داشتم با خانم ماما حرف میزدم ، باباجون به مادرم خبر داد و حدود ساعت هشت شب مادر اومد و حدود ساعت نه به بیمارستان رفتیم ولی خانم عبدالله پور گفت هنوز خبری نیست.. به خونه برگشتیم و حدود ساعت 11 دوباره رفتیم بیمارستان و تا ساعت هفت صبح چشم روی هم نذاشتم و دردها رو با فاصله ی پنج و سپس با فاصله ی 4 دقیقه تحمل کردم.. هروقت...
نویسنده :
مامان
15:46